مبانی روشهای مغناطیس سنجی
از سه قرن پیش معلوم بود که زمین به صورت یک مغناطیس بزرگ و تا اندازه اي نامنظم رفتار می کند و اگر یک قطعه مگنتیت را ازیک نخ آویزان کنیم، در راستاي معینی قرار میگیرد که شمال مغناطیسی است و در نزدیکی محور چرخش زمین قرار دارد. نخستین بار گیلبرت به این موضوع پی برد. تغییر این جهت ها در نزدیکی تودههاي آهن اولین بار موجب کشف تودههاي آهن گردید و اولین مقاله در این رابطه توسط تالن در سال 1879 با نام" آزمون کانسارهاي آهن با اندازه گیريهاي مغناطیسی" منتشر شد. مغناطیس سنجی قدیمی ترین شاخه ژئوفیزیک محسوب می شود و در چند دهه اخیر پیشرفتهاي قابل ملاحظه داشته است.
بطور کلی میدان مغناطیسی زمین از سه قسمت اصلی تشکیل شدهاست:
· میدان اصلی زمین که منشاء داخلی دارد و عامل بوجود آورنده آن مواد مذاب و متحـرك داخـل هسـته زمین است.
· میدان خارجی زمین که منشاء خارجی دارد و منشا آن یونسفر، تشعشعات خورشیدي و میدانهاي مغناطیسی بین سیارهاي میباشد.
· میدانهاي محلی که منشاء آنها وجود تودههاي مغناطیسی مدفون در پوسته زمین میباشد.
منشاء تغییرات میدان نیز همین نیروها میباشند. تغییرات طولانی مدت میدان، منشاء داخلی داشته و تغییرات کوتاه مدت منشاء خارجی دارند.
هدف از برداشتهاي مغناطیسسنجی همان اندازهگیري مقدار میدان محلی ناشی از تودههاي مغناطیسی مدفون در پوسته میباشد. این تودهها مقدار و جهت بردار طبیعی زمین در آن نقطه را تغییر میدهند و به این ترتیب میتوان به وجود آنها پی برد.
شکل1: القای مغناطیسی در توده زیرسطحی توسط میدان مغناطیسی زمین.
براي اندازهگیري مقدار و جهت میدان در یک نقطه از دستگاه مغناطیسسنج استفاده میشود. مغناطیسسنجهاي فلاکس گیت، مؤلفههاي میدان را در سه جهت اندازهگیري میکنند. اما مغناطیسسنجهاي پروتون که امروزه در برداشتهاي معدنی بیشترین کاربرد را دارند مقدار میدان کل را اندازهگیري مینماید. براي اینکار یک حسگر(سنسور) و یک واحد اندازهگیري دیجیتال (کنسول) لازم است. سنسور یا بخش حساس در این مغناطیسسنجها شامل یک استوانه که داخل آن با یک مایع غنی از اتمهاي هیدروژن پر شده و توسط یک سیم پیچ احاطه شده، میباشد.
شکل 2: سنسور، کنسول، و گیرنده GPS مگنتومتر پروتون.
سیمپیچ توسط سیمهاي رابط با بخشهاي دیگر که شامل باتري، تقویت کننده، و شمارشگر فرکانس است، ارتباط دارد. در هر بار اندازهگیري جریان ضعیفی در زمان از مرتبه ثانیه به سنسور القا شده و سپس بعد از قطع جریان، فرکانس میدان ثانویه القایی اندازه گیري میشود. میزان این میدان به شدت مغناطیس زمین در آن نقطه بستگی دارد و به این ترتیب میتوان مقدار شدت کل میدان را در هر نقطه به دست آورد. دستگاههاي امروزي میدان را با دقت 1/0 نانوتسلا اندازه گیري مینمایند.
مواد ازنظر مغناطیس شوندگی و مقدار ضریب خودپذیري مغناطیسی به سه دسته دیامغناطیس، پارامغناطیس و فرومغناطیس تقسیم میشوند.در زیر تغییرات خودپذیري مغناطیسی براي تعدادي از سنگها و کانیها آورده شده است (جدول 1). همانطور که مشاهده میشود میزان خودپذیری مغناطیسی مانیتیت (مگنتیت) در مقایسه با دیگر مواد بسیار بالا بود. این کانی به عنوان کانسنگ اصلی آهن در معادن شناخته شده است.
جدول 1: میانگین خودپذیری مغناطیسی برخی سنگ ها و کانی های متداول.
برداشتهاي مغناطیسسنجی به سه صورت هوایی، زمینی و دریایی انجام می شود. به دلیل آنکه برداشتهاي دریایی و هوایی پیچیدگیها و استانداردهاي خاص خود را دارد در اینجا به آن پرداخته نمیشود. بطور کلی در هر برداشت مغناطیسسنجی، ابتدا شبکه و روش برداشت طراحی و سپس عملیات صحرایی انجام میشود که در ادامه به آن میپردازیم.
اولین قدم در طراحی یک برداشت ژئوفیزیکی، جمع آوري اطلاعات مربوط به سابقه مطالعات انجام شده و کلیه دادههاي ژئوفیزیکی موجود در رابطه با هدف موردنظر است. اطلاعات جانبی نظیر نحوه دسترسی به منطقه، فاصله تا ساختمانهاي موجود، خطوط راه آهن، جادهها، تأسیسات الکتریکی، توپوگرافی و همچنین موقعیت لولهها، کابلها و تأسیسات بشري بایستی تهیه شوند. مهمتر از موارد مذکور، دسترسی به نقشهها، مقاطع و یا سایر اطلاعات مربوط به منطقه میباشد. در برداشت دادههاي مغناطیس از اساسیترین پارامترهاي انجام عملیات صحرایی، این است که مسأله به خوبی تعریف شود. براي این منظور چهار پرسش اساسی وجود دارد که بایستی به خوبی پاسخ داده شوند. این پرسشها عبارتند از:
· عمق هدف چقدر است؟
· هندسه هدف چگونه است؟
· مشخصات مغناطیسی هدف چگونه است؟
· محیط میزبان چیست؟
دو روش براي برداشت و آرایه داده ها وجود دارد: پروفیل زنی و تهیه نقشه.
در پروفیل زنی یک مقطع بر روي زمین اندازهگیري میشود. در تهیه نقشه یک شبکه بر روي زمین پیاده و برداشت میشود. در طراحی شبکه برداشت، سه عامل را میتوان در نظر گرفت:
· نوع یا شکل شبکه
· فاصله خطوط برداشت
· فاصله ایستگاهها روي هر خط برداشت
معمولاً دادههاي حاصل از شبکه برداشت به صورت نقشههاي پربندي ارائه می شود. پروفیلها عمود بر توده موردنظر انتخاب میشود و اگر توده پنهان باشد میتوان ساختارهاي زمین شناسی را مورد بررسی قرارداد و امتداد خطوط برداشت را عمود بر آنها انتخاب نمود. فاصله ایستگاهها نیز به گونهاي انتخاب میشود که بتوان به تعداد کافی از نهشته یا بی هنجاري موردنظر اثر ثبت نمود، در غیر این صورت ممکن است تفسیر داده به کلی دچار اشتباه شود. براي ساختارهاي دایرهاي امتداد برداشت اهمیت ندارد اما براي ساختارهاي میلهاي ارتباط بین امتداد پروفیل و امتداد ساختار با استفاده از احتمالات هندسی قابل بررسی است که در اینجا به آن پرداخته نمیشود.
در هر مطالعه مغناطیس سنجی ضروري است که مقدار میدان در یک محل معین (ایستگاه مبنـا) بـه طـور مرتـب اندازهگیري شود که بتوان با استفاده از آن، هم به طوفانهاي مغناطیسی و هم به مقدار تغییرات روزانه میدان پی برد. تغییرات روزانه میتواند تا 40 گاما یا بیشتر در روز نیز برسد.
پس از برداشت دادههای میدانی در هر نقطه از پیش تعیین شده، تصحیحات اولیه شامل تصحیح روزانه و IGRFبر داده ها اعمال میشوند. در تصحیح روزانه اثر تصحیح روزانه تغییر میدان مغناطیس ناحیهای برداشته میشود. در تصحیح IGRFنیز اثر میدان مغناطیس هسته زمین بسته به موقعیت و ارتفاع هر نقطه از مقدار اندازه گیری شده کسر میشود. در ادامه با اعمال چندین عملگر ریاضی بر دادهها میتوان به نقشه توزیع دوبعدی میدات مغناطیسی، نقطه بازماند، نقشه برگردان به قطب با هدف شناسایی موقیعت دقیق اهداف زیرسطحی و نقشه سیگنال تحلیلی با هدف شناسایی لبه اهداف زیرسطحی دست یافت (شکل 3). در نهایت بر اساس شدت تغییرات میدان مغناطیسی میتوان روند بی هنجاریها و ارتباط آنها با تغییرات زمینشناسی و سنگ شناسی را تفسیر کرد و نقاط مستعد کانی زایی را تعیین کرد.
شکل 3: نمونهای یک نقشه مغناطیس سنجی.